۱۳۸۹ مهر ۲۶, دوشنبه

با یک ماه تاخیر: می توانستم خوشحالتر باشم!!

نزدیک به یک ماه می گذرد که توانستم از پایان نامه ی کارشناسی ارشدم، دفاع کنم و خلاص.

حالا نزدیک به یک ماه است که می توانستم تمام آن کارهایی را که موکول کرده بودم به آخر شهریور و دفاع، انجام بدهم. امیدواربودم که آدم دیگری شوم. برنامه های زیادی داشتم که بتوانم از خودم راضی تر باشم. البته بگویم که مطمئن بودم هیچ تغییری نخواهم کرد. وقتی واقع بینانه نگاه می کردم مثل روز برایم روشن بود که هرگز مدار کارها یکشبه تغییر نخواهد کرد.

من هنوز همان آدمم. پر مشغله، خسته و بینظم و بی انگیزه و بی انرژی و بی برنامه و بی .....!

نمی خواهم بنالم. می خواهم بگویم که همان روزهای پر فشار و استرس هم می توانستم خودم باشم و از زندگی ام لذت ببرم و اینقدر نگویم نه!!!!!!!من باید دفاع کنم تا بتوانم لذت ببرم!!!!!

پی نوشت: سریال Big bang واقعا جذاب است!!مدتها بود که اینطور نخندیده بودم. فارغ از دنیا و رها از درد خود و اجتماع!